اقا مصطفی زنگ زدن

ساخت وبلاگ

پنج شنبه 1402/1/17

چهل روزه كه ندارمت و من هنوز محتاج یك لحظه دیدنت هستم اینكه اسممو صدا بزنی الان چهل روزه كه دیگه صبح به صبح به گوشیم زنگ نمیزنی و اسمت نمی افته روی گوشیم ... چهل روزه كه پشتی ندارم و كمرم شكسته ....

+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 8:6 توسط سودا  | 

اقا مصطفی زنگ زدن...
ما را در سایت اقا مصطفی زنگ زدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khianatm بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 15:23

هفته پیش پنج شنبه بیست و پنجم خردادیه فرشته از كوچه ما فوت شدوالده خانم یكی از همسایه های قدیمی ما كه یه خانم باایمان و مهربون بودن پنج شنبه توی شهر مدینه سكته قلبی می كنن و دو ساعت مونده به رفتنشون به مكه دیگه خودشون مستقیم پر میزنن و میرن پیش خدا ...هنوز كه هنوزه من باورم نمیشه كه ایشون فوت شدن و دیگه پیش ما نیستن ...جمعه غریبانه و بدون حضور همسرش توی مدینه قبرستان بقیع دفن میشن ...همسرشونم الان مكه هستن تا اعمال حج واجب رو انجام بدون ... حالا همسایه بغلیمون یه پسر سه ساله كه از شش ماهگی سرطان خون داشت و درمان میشد سه روز قبل والده خانم فوت شد ...و سركوچه یكی از پسرای همسایه كه من نمیشناختمش و جوون بود فوت شده ...حالا فكر كن كوچه ما از سركوچه تا انتها پر شده از بنرای عزا و كلا مشكی پوش شده كوچه ...وارد كوچه كه میشی كلا ماتم همه جا رو گرفته و با بغض و گریه وارد كوچه میشی ...نمیدونم امیدوارم خدا به همه تن سالم بده و این اتفاقات برای كسی نیفته ... + نوشته شده در سه شنبه سی ام خرداد ۱۴۰۲ ساعت 14:6 توسط سودا  |  اقا مصطفی زنگ زدن...
ما را در سایت اقا مصطفی زنگ زدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khianatm بازدید : 25 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 15:23